خلاثه پارت 26
اومدم با یه خلاصه خیلیییی جذابببب☺از اونا ک دوس دارین😉
.
#امیر : دستام و دور گردنش پیچوندم ک نتونست تکون بخوره! سرم و کج کردم و لبام و قشنگ گزاشتم رو سینه لختش که از تاپ خودش و نشدن میداد! عطرش لامصب خیلی قشنگ و دیوونه کننده بود! وحشی شدم و لباسش و تو تنش جر دادم!
#مارال : خیلی سست شده بودم اصن نمیتونستم کاری کنم از صد تا فلجم بدتر بودم...خاست زبونش و بزاره رو گردنم ک یکی در زد! سری ب خودم اومدم و یکی از پیرهناش و پوشیدم!
شب بود! حتی صدای ضبطم آرومم نمیکرد!ک دستش و گرفتم و نشوندمش رو مبل! این و گوش کن! حرف دلمونه! با حرفم چشاش بسته شد و منم چشام و بستم و جفتمون ب موزیک گوش دادیم...
+ نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۹ ساعت 17:33 توسط بهار
|