خلاصه پارت ۴۳
# مارال
من میخوام برگردم...دیگ...خیلی...خیلی اینجا موندم!... دریا همش سعی بر موندنم داشت! پوفی کشیدم +دریا! من کاری با گذشته م ندارم! من امیر و فراموش کردم...لطفا یادم ننداز! _شما وقتی میگی یادم ننداز یعنی تحمل نداری ک یادت بیاد! پس یعنی هنوزم عاشقشی! ب من نگو ک! من تو رو بزرگت کردم... +عههه بسه دیگ! اعصابم و خورد کردی.
__________________
comming soon😉
+ نوشته شده در جمعه نوزدهم دی ۱۳۹۹ ساعت 15:48 توسط بهار
|